تـــنـــــــــــــــهـــایــــــــــــــــــــی
به وبلاگ مــــــــــن خوش آمدید

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :

بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :

آری من مسلمانم.

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ،

پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد .

پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند .

پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود ..........




تاریخ: یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:داستان,
ارسال توسط رامین

 

[تصویر:  xgo957z5j3utezbpd9c.jpg]

 

[تصویر:  36cvzssnro2j13fasn6d.jpg] 

[تصویر:  iymka4lo3whg7q0lhfx.jpg]

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:چینی ها,قهرمانی چینی ها,
ارسال توسط رامین

 




تاریخ: پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:هری پاتر ایرانی,
ارسال توسط رامین

 




تاریخ: چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:بازیکنان جدید تیم بارسلونا,
ارسال توسط رامین

 




تاریخ: چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:پیش به سوی دانشگاه,
ارسال توسط رامین

 

 




تاریخ: چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:عشق,دوستی,
ارسال توسط رامین

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 120
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1

تماس با ما